حرف های یک رهگذر

فقط خواهم نوشت ...................

حرف های یک رهگذر

فقط خواهم نوشت ...................

اعتماد

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

هو الحق

اعتماد یکی از اصول زندگی محسوب می شود که با توکل الهی همراه هست . برخی از آن بعنوان یک معامله در معاملات وزین خودشان استفاده می کنند و ضمان را در اعتماد به کلام ختم می کنند . 

سخت است که اعتماد طرفین از بین برود و ما بمانیم هاج و واج . 

سوره الهکم التکاثر

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۱۴ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

داشتم در مورد سوره تکاثر به تفسیر نمونه و المیزان نگاه می کردم : 

تعریف یقین برابر نظر امام باقر علیه السلام در تفسیر نمونه ذیل آیه .... عین الیقین _ بحارالانوار ج ۷۰ ص ۱۳۸ حدیث ۴ 

یقین = التوکل علی الله والتسلیم لله و الرضا بقضاء الله و التفویض الی الله 

توکل بر خدا و تسلیم در برابر ذات پاک خدا و رضا به قضای الهی و واگذاری تمام کارهای خویش به خداوند . 

یقین مقابل شک و علم مقابل جهل می باشد . 

پله های ترقی اعتقادی : 

۱_ اسلام

۲_ ایمان 

۳_ تقوا 

۴_ یقین ( علم الیقین ،عین الیقین و حق الیقین )

یا علی 

چگونه راحت تر بمیریم ؟

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۸ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

خبر گروه فرهنگی هنری _ قرآن و عترت باشگاه خبرنگاران جوان با کد خبر ۶۰۱۰۶۲۶ مورخ ۹۵/۱۲/۲۰ :

۱_ داشتن اعتقادات صحیح 

۲_ محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام 

۳_ صله رحم بخصوص برای والدین 

۴_ تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها

۵_ انگشتر به دست کردن 

۶_  خواندن دعای عدیله 

۷_ خواندن هفت بار " بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم در تعقیبات نماز صبح 

۸_ خواندن قرآن بعد از هر نماز 

التماس دعا 

ای مرد بزرگ کاش تصویرت نفس هم داشت

جمعه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۰۹ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

اولین روز نگرانی هایم

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۴۷ ب.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

روز جمعه ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۸ نهار مهمان خانه پدر عزیزم بودم . سر ساعت ۱۳:۴۵ بود که تقریبا رسیدم خونه بابام اینا . دیدم بابام تو رخت بستر بیماری هستند و وضعیت عمومی خوبی ندارند . 

به سختی از جاشون برخواستند و با هم چند کلامی حرف زدیم و دوباره استراحت کردند و رفتم سوی مادرم و گفتم بابام چشه ؟؟؟

ایشان گفتند الان دو روزی می شه شکم درد و سردرد شدیدی دارد و دکتر و سونوگرافی هم رفته مشکلی ذکر نکردند . 

فقط دکتر گفت چند روزی راینتدین بخوره تا اگه حل نشد شکم دردش بفرستیم برای آندوسکوپی !!!!

اومدم اتاق دیدم بابام بیداره شروع کردم از زلزله قطور شهرستان خوی براش گفتن و یه نیم ساعتی با هم صحبت کردیم و گفتیم و خندیدیم . 

تا اینکه دیدم بابام می خواد دوباره بخوابه . 

ساکت شدم و خودم هم رفتم کنارش و درست مثل بچگی هام گرفتم کنارش خوابیدم . 

بعد از ظهر که از خواب پا شدم دیدم بابام باز سردرد داره و شکم دردش همچنان هست و برگشتم براش گفتم بابا دکتر رفتی و سونوگرافی هم رفتی صبر کن تا از این کرونا تموم بشیم و عید هم بگذره بریم پیش یک متخصص خوب . 

بابام رو به من کرد و گفت یاشار سرم خیلی درد می کنه ، شکمم خیلی درد می کنه ... 

گفتم : بابا تحمل کن بیمارستان ها وضعیت بهداشتی خوبی ندارن . 

براش گفتم :  بابا من فردا صبح معارفه می شم در یک پست دیگه . 

سرش رو برگردوند و به من گفت پست جدیدت چیه ؟ 

شروع کردم براش توضیح دادم و گفت :  ان شاء الله موفق باشی . خدا حفظت کنه . عصر شده بود و منم 

ازش خداحافظی کردم و اومدم خونمون . 

سوگ در فراق پدرم

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۵۴ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۱ نظر

انا لله و انا الیه راجعون 

۲۳ اسفند ۹۸  بازگشت از مناطق زلزله زده قطور خوی

۲۵ اسفند ۹۸  بستری شدن پدر عزیرم در بیمارستات عارفیان و در نهایت طالقانی 

۲۸ اسفند ۹۸  ترخیص از طالقانی با عنوان بهبودی

۱ فروردین ۹۹ ساعت ۱۰:۳۰ صبح بستری در بیمارستان امام خمینی 

و در نهایت ۲ فروردین ۹۹ مقارن اذان مغرب و عشا عروج ایشان با افت شدید قند و کرونا مثبت 

غریبانه و غریبانه و غریبانه .....

 

الحمدلله رب العالمین ..... و از امروز در مورد کرونا و خودم و پدر خواهم نوشت 

طرح کرامت 2

يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۰۱ ق.ظ | یاشار کافی مولا | ۲ نظر

قرارگاه امام جواد علیه السلام

 در راستای محرومیت زدایی

و کمک به حاشیه نشینی شهر

اقدام به اجرای طرحی با عنوان

 طرح کرامت 2 نموده است .

در این راستا قرعه فال ما به

شهرک الواج زده شده است .

من بعد در مورد الواج و

قرارگاه امام جواد علیه السلام

خواهم نوشت .

حتما در نوشتار بعدی در

خصوص برنامه های ابلاغی

 قرارگاه توضیح کامل و وافی

را خواهم داد .

از فضای شبکه های اجتماعی


خیلی خسته شدم و فرار کردم به

فضای مجازی قدیمی .....


سران عشایر

شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۲۰ ب.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

سران عشایر

ایلات و طوایف و عشیره ها یک سری الفاظی بودند که یه مدتی فقط می شنیدم و درکی ملموس از این واژه نداشتم .

گفته هایی و مذاکراتی رد و بدل می شد. ولی زیاد برایشان اهمیت قائل نبودم .

عشایر را مردمی غیور می دانستم .

از همان لحظه به جد نسبت به ایشان برنامه ریزی هایی داشتم

اما با مرور زمان ...............

فهمیدم نه عشایر به وسیله برخی از این سران عشایر و ایلات و طوایف دور زده شده و از بین رفته اند اثری از ایشان باقی نمانده .

همه شعار عشایر سر می دهند .

عشایر کسانی هستند که سر عشیره ای که خودش شبه ...... هست همانند روزگاران سلطنت پهلوی ارباب و رعیتی راه انداخته اند .

ای وای بر ما


فرمانده بخش دوم

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ | یاشار کافی مولا | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چند روز یک بار با متربیان حلقه صالحین شهید علی حمدالهی دست و پنجه نرم می کنم و هر از گاهی سوال و جواب هایی با محوریت طرفینی صورت می گیرد . امروز سوالی از من یکی از اعضاء حلقه صالحین کردند که تقریبا شد سرآغاز " بخش دوم فرمانده " که در زیر به آن می پردازم :

سوال : ببخشید من چطور می تونم استخدام مجموعه بسیج و یا سپاه بشم ؟

جواب : شما با توجه به علاقه خودتان و تحقیق کامل از وضعیت شغلی در بسیج و ارزیابی و تعیین اهدافتان می توانید در همین حلقه های صالحین و از طریق درخواست به فرمانده محترم پایگاهتان با شرایط استخدامی بسیج و سپاه آشنا شده و در آن جذب و استخدام شوید .

سوال : اوووه ، چه قدر طولانی شد . منظورتان از اهداف ، چیه ؟ منظورتان از ارزیابی میدانی چیه ؟ منظورتان از وضعیت شغلی چیه ؟ منظورتان از درخواست به فرمانده پایگاه چیه ؟ من که کاملا گیج شدم ؟

جواب : بله خیلی مهمه ، نباید چشم بسته به یک مجموعه ای وارد شد که از آن هیچ اطلاعاتی در دست ندارید و پس از ورود به مجموعه با هزاران مشکل بخصوص روحی و روانی مواجه می شوید و هزار مشکل دیگر به بار می یاد و نه راه پیش هست و نه راه برگشت .

بله که باید اهدافتان مشخص بشود ؟

چرا می خواهید به سازمان بسیج وارد بشید ؟ چه اهدافی را دنبال می کنید ؟ می خواهید به کجا برسید و با چه کارهایی ؟

آیا هدفتان صرف استخدام شدن و صاحب شغل شدن و حقوق بگیر شدن هست ؟ یا نه عوامل و دلایل دیگری هم هست ؟ به هر حال اگر صرف حقوق بگیر شدن و بیکار نماندن در کوچه و بازار هست سخت در اشتباهید !!!! و راهی را که می خواهید انتخاب کنید اشتباه صد در صد هستش .

سوال : چرا آخه ؟؟

ادامه دارد

فرمانده بخش اول

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ب.ظ | یاشار کافی مولا | ۱ نظر

به نام خداوند خرد آفرین            خرد آفرین را هزار آفرین

با صلوات بر محمد و آل محمد ؛

شهیدان زنده اند الله اکبر

داشتم وبلاگ بیدمشک عزیز رو چک و مرور می کردم که به پست سردار رشید اسلام شهید ورمزیار رسیدم

نمی دونم چطور شد لفظ فرمانده و خصوصیات سردار ورمزیار دلم رو هوایی نوشتن مطالبی در خصوص فرماندهان دهه 90 کرد

چک و چونه های مختلف با خودم رفتم و کلنجار

تا اینکه تصمیم گرفتم بنویسم

و دل به دریا بزنم

وقتی در مورد شهدای هشت سال دفاع مقدس می شنوم و یا مطالعه می کنم سریعا ذهنم به فرماندهان و سرداران حال حاظر خطور می کند .

به عشق سرداران رشید و شهید سال های جنگ و دهه 60 سریع پا به حضور ملاقات با ایشان می گذارم و بلافاصله متوجه فیلترهای مختلف دیدار با فرماندهان را شاهد می شوم .

با درهای بسته سردارانم مواجه می شوم .

با محافظان و اجودان ها و رؤسای دفاترشان مواجه می شوند

با دفاتر ارتباط مردمی اشان روبرو می شوم که حاصلش هیچ هست هیچ .

با خودم می گویم اگر بایرامعلی ورمزیاری سردار بود و لفظ فرمانده گردان را بر شانه هایش حمل می کرد و دارای آن خصوصیاتی است که ثبت و ضبط شده است

لاان سرداران ما چه کسانی هستند و این لفظ اعتباری صرف هست .

تا سال ها و سال ها فکر می کردم درجه سرداری اعطائی است ...

ولی چه فکر می کردم این درجه هم اکتسابی است مثل اکتساب مدرک تحصیلی ..........

خدایا چه قدر از فرماندهان و لفظ فرمانده دور افتاده ام .

خدایا فرمانده ای شهیدان بایرامعلی ورمزیار ، صابر باقری ، نادر علیزاده ، ناصر علیزاده ، علی حمداللهی ، مهدی امینی ، حمید و مهدی باکری ، جانعلی و اسماعیل و امامعلی فاضل ، سعید قهاری سعید ، احمد کاظمی ، دربندی آرزو می کنم .